ی به قلاب گیر کرده ی معمولی

خود گول زنک طور!

از بس نقطه چین تشریف داری

شنبه, ۱۰ بهمن ۱۳۹۴، ۰۸:۱۷ ب.ظ

گفتش سر 7 روز بیا دوباره! سه تا بطری آب توو  نایلون هی تلخ تولوخ !..گفتش از بس هر روز رفتم حموم درد مفاصل گرفتم! هی هیچی نگفتم.

گفتن باید منتظر بمونین ،اقای کچل ه ماهی به دسته بو گندو گفتش! هنوز تو همون فاز بی خیالی بودم با ذوق میکس تولد دیشبو واسش میذاشتم...اشناشون که اخراج شده الان سرکاره،رقیه داره به عشقش میرسه! سیده دستش سبکه ...گفتم تو سیدا فقط به مامانم اعتقاد دارم ...گفت اینم جدش خیلی گیراهه ببینیش دلت میسوزه..

حتمن چون دلت میسوزه رفتی پیشش؟!...

روال کارش این بود که یه کلمه میگفت یه نفس از ماسک اکسیژن میگرفت. رو تخت نشسته بودو بوی ماهی استشمام نمیکرد شاید!عقم گرفت ..با گوشه ی چادرم مثلث برمودا ساختم رو صورتم ...هی میگفت چی حاج اقا؟ اها...خب بعدش ..ناهار چی ؟! 21 روووز؟!! باشه .اخرشم گفت این دعا 30 اونم 15 ،5 واسه تو 40 بسه! هیچوقت از این ادامایی نبودم که در لحظه ابهت به خرج بدم به نشونه ی اعتراض محل و ترک کنم ...طبق معمول فقط نگاه کردم هی عقم گرفت ...بیرون همه ی انزجازمو عق زدم  ...میگه نمیدونم چرا امروز اینجوری بود؟! قبلنم همینجوری بود تو ندیدی..ن اونسری مهربون تر بودش!

بعدشم گفت بسه دیگه راجبش حرف نزن...

کل روزو خوابیدم که یادش نیفتم مثلا ...

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • شنبه, ۱۰ بهمن ۱۳۹۴، ۰۸:۱۷ ب.ظ
  • her-nagger-deter

نظرات  (۱)

سر 7 روز بیاد!!! دکتر بود مگه؟ خخخخخ
پاسخ:
مگه دکترام هفت روزه کار میکنن؟!

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی